ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
داستان باز هم تو را میخواهم
روزی
پسری خوشچهره در حال چت کردن با یک دختر بود. پس از گذشت دو ماه، پسر
علاقه بسیاری نسبت به او پیدا کرد. اما دختر به او گفت: «میخواهم رازی را
به تو بگویم.»
پسر گفت: «گوش میکنم.»
دختر گفت: «پیتر من میخواستم
همان اول این مساله را با تو در میان بگذارم اما نمیدانم چرا همان اول
نگفتم، راستش را بخواهی من از همان کودکی فلج بودم و هیچوقت آنطور که باید
خوش قیافه نبودم. بابت این دو ماه واقعاً از تو عذر میخواهم.»
پیتر گفت: «مشکلی نیست.»
دختر پرسید: «یعنی تو الان ناراحت نیستی؟»
پیتر
گفت: «ناراحت از این نیستم که دختری که تمام اخلاقیاتش با من میخواند فلج
است. از این ناراحتم که چرا همان اول با من رو راست نبود. اما مشکلی نیست
من باز هم تو را میخواهم.»
دختر با تعجب گفت: «یعنی تو باز هم میخواهی با من ازدواج کنی؟»
پیتر در کمال آرامش و با لبخندی که پشت تلفن داشت گفت: «آره عشق من.»
دختر پرسید: «مطمئنی پیتر؟»
پیتر گفت: «آره و همین امروز هم میخواهم تو را ببینم.»
ادامه مطلب ...
امت
فاکس، نویسنده و فیلسوف معاصر، هنگامی که برای نخستین بار به آمریکا رفته
بود برای صرف غذا به رستورانی رفت. او که تا آن زمان، هرگز به چنین
رستورانی نرفته بود در گوشه ای به انتظار نشست با این نیت که از او پذیرایی
شود. اما هر چه لحظات بیشتری سپری می شد ناشکیبایی او از اینکه می دید
پیشخدمت ها کوچکترین توجهی به او ندارند، شدت گرفت. از همه بدتر اینکه
مشاهده می کرد کسانی پس از او وارد شده بودند و در مقابل بشقاب های پر از
غذا نشسته و مشغول خوردن بودند.
او با ناراحتی به مردی که بر سر میز
مجاور نشسته بود نزدیک شد و گفت: «من حدود بیست دقیقه است که در اینجا
نشسته ام بدون آنکه کسی کوچکترین توجهی به من نشان دهد. حالا می بینم شما
که پنج دقیقه پیش وارد شدید با بشقابی پر از غذا در مقابلتان اینجا نشسته
اید! موضوع چیست؟ مردم این کشور چگونه پذیرایی می شوند؟»
مرد با تعجب
گفت: «ولی اینجا سلف سرویس است.» سپس به قسمت انتهایی رستوران جایی که
غذاها به مقدار فراوان چیده شده بود، اشاره کرد و ادامه داد: «به آنجا
بروید، یک سینی بردارید و هر چه می خواهید، انتخاب کنید، پول آن را
بپردازید، بعد اینجا بنشینید و آن را میل کنید!»
ادامه مطلب ...