داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید

داستان آموزنده جدید,داستان بسیار زیبا,داستان جالب,داستان جدید

داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید

داستان آموزنده جدید,داستان بسیار زیبا,داستان جالب,داستان جدید

داستان مادر دروغگو

داستان مادر دروغگوداستان مادر دروغگو

مادر پسر هشت ساله‌ای فوت کرد و پدرش با زن دیگری ازدواج کرد. یک روز پدرش از او پرسید: «پسرم به نظرت فرق بین مادر اولی و مادر جدید چیست؟»
پسر با معصومیت جواب داد: «مادر اولی‌ام دروغگو بود اما مادر جدیدم راستگو است.»
پدر با تعجب پرسید: «چطور؟»  
پسر گفت: «قبلاً هر وقت من با شیطانی‌هایم مادرم را اذیت می‌کرم، مادرم می‌گفت اگر اذیتش کنم از غذا خبری نیست اما من به شیطانی ادامه می‌دادم. با این حال، وقت غذا مرا صدا می‌کرد و به من غذا می‌داد. ولی حالا هر وقت شیطانی کنم مادر جدیدم می‌گوید اگر از اذیت کردن دست برندارم به من غذا نمی‌دهد و الان دو روز است که من گرسنه‌ام.»

نظرات 8 + ارسال نظر
خانومی پنج‌شنبه 23 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 12:57 ب.ظ

بابا عااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی بود دمت گرم ...

ایلیا سه‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 11:00 ق.ظ

یه دوست پنج‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 12:44 ب.ظ

m.a جمعه 8 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 04:35 ب.ظ

عالی بود

ol.,m;l دوشنبه 16 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 02:17 ب.ظ

1251216 دوشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 01:57 ق.ظ

VERY GOOD

سارا جمعه 15 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 10:00 ق.ظ

اخی دلم براش سوخت

فاطو پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1396 ساعت 09:34 ق.ظ

چ زیبا خیلی عاااااالی بوود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد