ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
داستان “سرانجام عشق لیلا و منصور”
امروز روز دادگاه بود و منصور
میتونست از همسرش جدا بشه ، منصور با خودش زمزمه کرد چه دنیای عجیبیه
دنیای ما ، یک روز به خاطر ازدواج با لیلا سر از پا نمی شناختم و امروز به
خاطر طلاقش خوشحالم .
لیلا
و منصور 8 سال دوران کودکی رو با هم سپری کرده بودند ، آنها همسایه دیوار
به دیوار یگدیگر بودند ولی به خاطر ورشکسته شدن ، پدر لیلا خونشون رو فروخت
تا بدهی هاش رو بده ، بعد هم آنها رفتند به شهر خودشون ، بعد از رفتن
آنها منصور چند ماه افسرده شد ، منصور بهترین همبازی خودشو از دست داده بود
.
7سال از اون روز گذشت منصور وارد دانشگاه حقوق شد.