ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
آدمی را وقتی خجلت و شرمساری دست دهد بدنش گرم می شود و گونه هایش سرخی می گیرد.
خلاصه عرق شرمساری که ناشی از شدت وحدت گرمی و حرارت است از مسامات بدنش جاری می گردد.
عبارت بالا گویای آن مرتبه از شرمندگی و سر شکستگی است که خجلت زده را یارای سر بلند کردن نباشد
و از فرط انفعال و سر افکندگی سر تا پا خیس عرق شود و زبانش بند آید.
اما فعل آب شدن که در این عبارت به کار رفته ریشه تاریخی دارد و همان ریشه و واقعه تاریخی موجب گردیده
که به صورت ضرب المثل در آید.نقل است روزی مریدی از حیا و شرم مسئله ای از «بایزید بسطامی» پرسید.
شیخ جواب آن مسئله چنان موثر گفت که درویش آب گشت و روی زمین روان شد.
در این موقع درویشی وارد شد و آبی زرد دید. پرسید : «یا شیخ، این چیست؟» ادامه مطلب ...